تجلیل از مدافعان سلامت وکادر درمان بیمارستان امام خمینی استهبان به مناسبت روز پرستار با تندیس مقبره شاعر گرانقدر مرحوم مذنب جمالی که اخیرا توسط شهرداری طراحی و ساخته شده است.
انجمن شعر و ادب جمالی
✨شعر جمالی جوان و جوانانه است ✨ رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای
مشخصات بلاگ
عرض خیرمقدم وبهترین شاد باش های ما را پذیرا باشید. بسی خشنودیم که توفیق رفیق گشت تا درخدمت شما سروران رادمردی باشیم که درسینه ی مردان آشنا وطالبان راه شعر و ادب گنجینه ی شفایید.
هادی قدوسی فر
کلمات کلیدی
بایگانی
- دی ۱۳۹۹ (۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۵)
آخرین مطالب
-
۹۹/۰۵/۰۸غزل همنشین با فرشته
-
۹۹/۰۵/۰۶چهارفصل
-
۹۹/۰۵/۰۵فکر ابریشمی(موزیک ویدئو)
-
۹۹/۰۵/۰۲علی بگو!
-
۹۹/۰۴/۳۰همکاری جهت حفظ و نشر آثار استاد
-
۹۹/۰۴/۳۰به تعظیم عشق
پیوندهای روزانه
نام شعر : در دفتر حیات تو تاریخ مرگ نیست
اثر شاعر اهل بیت استاد محمد خلیل مذنب(جمالی)
برگرفته از کتاب عاشقانه های عاشورایی
ای روح سرخ عالم ایجاد یا حسین
ای داد را رسیده به فریاد یا حسین
از پای عزم عشق گشودی عقال عقل
شد این اسیر تا ابد آزاد یا حسین
کردی قیام و پشت سپاه ستم شکست
داد آمدی مقابل بیداد یا حسین
سرخ است تا همیشه ز خون تو روی عشق
چون آفتاب سرخ سحرزاد یا حسین
سر میکشد ز سینه ی ما دم به دم ز داغ
گل شعله های کوره ی حداد یا حسین
خون تو باد گشت و به شریان ما دمید
ما را دل است زنده از آن یاد یا حسین
در دفتر حیات تو تاریخ مرگ نیست
هر دم تراست لحظه ی میلاد یا حسین
قلاب داغ جذبه ی خون خدایی ات
مارا کشد به حلقه ی ارشاد یا حسین
با رؤیت هلال جمالی گریست خون
یاد آمدش ز تیغه ی پولاد یا حسین
👆👆 با کتاب الله اکبر آشنا باید شدن
شاعر :استاد محمد خلیل مذنب(جمالی )
آهنگ وتنظیم :مهدی صیاد
خواننده: کمال صیاد
تهیه کننده : انجمن شعر شهید رابع استهبان
اجرا : شهریور ۹۷
برای شنیدن آهنگ بر روی لوگوی بالا کلیک کنید
متن شعر:
با کتاب ا... اکبر آشنا باید شدن
پیرو دین مبین مصطفی باید شدن
با کلید باء بسم اله الرحمن الرحیم
وارد گنجینه ی علم خدا باید شدن
عالم علم کلام و حکمت و فقه و اصول
ناقد نقد کلام کبریا باید شدن
خواهی ار آیینه ی ایزدنما گردد دلت
در جهان آیینه ی قرآن نما باید شدن
مانده از احمد کتاب الله و عترت بین خلق
عبد یکتا متفق با آن دوتا باید شدن
دست دل بر عروه الوثقای حق باید زدن
از کمند نفس شیطانی رها باید شدن
تا شود پر عالم از آوای قرآن کریم
با مسلمانان عالم همصدا باید شدن
منطق قرآن و عقلِ آدمی – بالاتفاق
جمله میگویند "انسان" ! پارسا باید شدن
دست از این دنیا (جمالی) عاقبت باید کشید
اهل فکر و ذکر و قرآن و دعا باید شدن
------------------------------------------------------
با تشکر از آقای اکبر شجعان جهت تلاش برای حفظ و نشر آثار استادجمالی
غزل همنشین با فرشته
از کتاب : به تعظیم عشق
سروده: استاد محمد خلیل مذنب (جمالی)
در وصف همسر وفادار خود
چهار فصل
سروده :استاد محمد خلیل مذنب(جمالی)
دارد بهشت ،روح بهاری که در من است،
در باغ نیست شور هزاری که در من است،
در چهار فصل سال دگرگون نمیشود .
فصل خوش همیشه بهاری که در من است .
روشن تر از سپیده صبح است آفتاب .
غیب از جمال جلوه یار ی که در من است .
من حاصل تجلی عشم ،عجب که عقل.
گم شد میان حجم غباری که در من است .
هرجا که خواست میبرد از خویشتن مرا.
با یک اشاره چهره نگاری که در من است .
شکر خدا که می شکند در حضور عقل.
سکر شراب عشق خماری که در من است .
ای ازمکان گذشته ،سفر کن به لامکان .
همراه فکر دامنه داری که در من است .
داری اگر دلی به دلم باش هم صدا .
بشنو صدای نغمه تاری که در من است .
یا صاف شو چو اینه در پیش روی یار،
یا روی کن به آینه داری که در من است ،
باورمکن که آنچه مرا هست در تو نیست ،
خود را ببین و گوشه کناری که در من است .
آخر خموش مئ کند از یک دو قطره اشک .
نور خدای عشق ، شراری که در من است .
روزی که از دیار شما کوچ می کنم .
آغوش عالم است دیاری که در من است.
موزیک ویدئو فکر ابریشمی
شعر از :استاد محمد خلیل مذنب(جمالی)
خواننده:جلیل پیرمومن
با تشکر از خانم حدیث محمدی برای میکس و ادیت این موزیک ویدئو.
متن مصاحبه با استاد فرزانه و شاعر اهل بیت محمدخلیل مذنب ( جمالی)
پسین جمعه دوازدهم مردادماه سال 1386 توفیق پیدا کردم که از طرف برو بچه های انجمن شعر شهید رابع استهبان دیداری صمیمی و خودمانی داشته باشیم با پیر فرهیخته و شاعر خود ساخته استاد محمد خلیل مذنب ( جمالی ) ، که اهل ذوق فارس اغلب او را به نام استاد جمالی می شناسند . شاعری پر تلاش و پاکدل که بیش از نیم قرن زندگی خود را وقف شعر و ادب فارس کرده و همواره خدمت به دین و فرهنگ این سرزمین کهنسال را مهم ترین هدف زندگی خود دانسته است .
علی بگو
استاد محمد خلیل مذنب(جمالی)
ز فکر باز علی، آسمان فراتر نیست .
به اوج مرتبه اش جبرئیل را پر نیست .
به جز حبیب خدا ختم انبیا احمد ،
کسی به شان و شرف با علی برابر نیست ،
کتاب او به خدا تالی کتاب خداست .
بهای هر سخنش صد هزار گوهر نیست ،
در مدینه علم محمد است علی .
کدام حلقه چشمی که طوق این در نیست .
کدام دیده حق بین ندیده روی علی ؟
علی ست جوهره جسم و جان عالمیان ،
که جسم و جان عالمیان جز به ذات جوهر نیست .
به صورت چه کسی نیست نقش نام علی ؟
کدام صورت آدم ، علی مصور نیست ؟
مقام قرب علی با خدا ، خدا داند .
من این حدیث چه گویم ؟ تو را که باور نیست .
کسی به از علی پی نبرد و پی نبرد .
که راز علی ، جز خدای اکبر نیست .
تو این بدان که علی، عادل است و دادستان .
تو این بدان که علی ، باور ستمگر نیست .
تو عشق باز که با عشق، کس نمی بازد .
تو مهر وروز که بی مهر ، مه منور نیست .
علی بگو که زمین بی علی نمی چرخد .
علی بگو که فلک ، بی علی مدور نیست .
علی بگو که علی از علی سخن گوید .
علی بگو که جمالی به خود سخنور نیست .
از دوستان و همراهان عزیز خواهشمندم جهت حفظ و نشر آثار استاد محمدخلیل مذنب (جمالی) در صورتی که از این بزرگوار عکس، دست نوشته، خاطره و... در اختیار دارند جهت استفاده و ارسال در وبلاگ به شماره واتساپ اینجانب ارسال نمایید.
09910606090
باتشکر-هادی قدوسی فر
🌹💖
برگرفته از کتاب "به تعظیم عشق"
با هرچه دل
سروده استاد محمد خلیل مذنب (جمالی)
پیراهن سپیده به تن دارم.
حال و هوای صبح شدن دارم.
لبخند میزند همه اعضایم.
روحی شکفته مثل چمن دارم.
من سرخوش از پیاله ی پنهانم.
سرمستی اویس قرن دارم.
چون تاک پیر در خم تاکستان،
صد خوشه ی خمارشکن دارم.
آبشخوری ز دشت ختا بیرون.
بویی ز آهوان ختن دارم.
اینجا سراغ من ز که میگیری؟
من در ورای خویش وطن دارم.
هر لحظه عالمی به خدا نزدیک،
بیرون از این سرای کهن دارم.
با هرچه دل، یکی شدنم بینید.
یک حرف دل ز هرچه دهن دارم.
پیچیده ام به رگ رگ خود با دل.
یک رشته از هزار رسن دارم.
نامحرمند گوش و زبان با هم،
هرجا به سینه، ضبط سخن دارم.
پوشیدنی جمال[جمالی] نیست.
با صد هزار پرده که من دارم.
سلام خدمت همراهان انجمن شعر و ادب جمالی
دوستان از طریق لینک گروه واتساپ میتوانند در گروه عضو شوند و از به روزرسانی وبلاگ و برنامه های آینده انجمن اطلاع پیدا کنند.
برای ورود به گروه واتساپ روی متن کلیک کنید.
در مصلای جنون
برگرفته از کتاب"دختر صوفی"
اثر استاد محمد خلیل مذنب (جمالی)
آبشار از کمر کوه فرو میریزد
یا که از سر به سر دوش تو مو می ریزد
طرح دیوانگی ام دوش به دوش تو نسیم
با دو صد واسطه ی حادثه جو می ریزد
در مصلای جنون قصد نمازی دارم
از سرانگشت دلم آب وضو می ریزد
می شکوفم چو گل از موج بهار نفست
نفست در نفسم نشئه ی هو می ریزد
گفته بودم که به کس راز دل افشا نکنم
مست مستم ز لبم راز مگو می ریزد
جوش صد آبی طوفان زده هر لحظه ی عمر
عشق در سینه ی ما از همه سو می ریزد
غیر دیوانگی از مردم عاشق مطلب
تا که در پرده یکی می به سبو می ریزد
تا جمالی غزل زلف تو آشفته سرود
دل پریشانی ام از دیده فرو می ریزد
استاد محمد خلیل مذنب متخلص به جمالی درسال ۱۳۱۰ در شهر استهبان از دیار شاعر خیز فارس دیده به جهان گشود.